گل من مریض شده
جمعه که از خونه عمه اومدیم یاغمورم بعد کمی بازی تو خونه خوابید و ما هم خوابیدم نزدیک صبح ساعت دورو بر 5 با صدای یاغمور بیدار شدم و دیدیم استفراغ کرده
و همه جا رو بهم زده لباساشو عوض کردم و دوباره خوابیدیم اما یک ربع بعد دوباره استفراغ کرد
و بابایی هم بیدار شد و تا من لباساشو عوض کنم و پتو تمیز زیرش پهن کنم بابایی فورا رفت از بیمارستانی که نزدیک خونمون بود متوکلوپرامید ضد تهوع خرید اما باز اثر نکرد و خلاصه صبح بعد صبحانه بردیمش درمانگاه دکتر قریب
و بعد از کمی مداوا اومدیم خونه اما باز عصر حالش بدتر شد و بردیمش بیمارستان کودکان
و بعد از 3 ساعت معطلی اومدیم خونه و شکر خدا حالش نسبت به صبح خوب شد ولی بیحال بود و بعد از عوض کردن لباساش فورا خوابید
و اینم عکس بعد استفراغش که نصفه شب هم دست از مطالعه نمیکشه
امروز 3 روزه که مریضه استفراغش خوب شده اما گلاب به روتون هی شماره 3 میشه انشاا... خیلی زود خوب بشه چون من طاقت بیحالی و سستی و مریضیشو ندارم