این چند روز2
گلم باز یک ماهی میشه که شیرین کاریهاتو ثبت نکردم و 50 % این بود که اینترنت نداشتیم
وبقیه اش هم تقصیر خودته از بس خسته ام میکنی منم شب با تو میخوابم و امروز از ظهر
تاشب خوابیدم , تا شب بیداری کنم و خاطراتت و بنویسم تا یادم نرفته.
از وقتی زبون باز کردی و حرف میزنی همش میگی پیشی و در کل عشق پیشی داشتی و
داری ما هم آخر سر تصمیم گرفتیم برات پیشی بیاریم و آوردیم و تو انقدر خوب مهمون
نوازی کردی بعد 7 روز بردیم گذاشتیم همون جایی که اورده بودیم بگذرد که با چه
دردسری هم اورده بودیم و بردیم .
این بهترین کارت بود از گوشش میگرفتی و بلندش میکردی,دمش و میکشیدی,موهاشو
یکی یکی میکشیدی و بیچاره پیشی میشد این :
یا مثلا میری میشینی سر کشو میزو مجله های اشپزی و جدول ها مو بر میداری و مرتب
میکنی البته وقتی میخوای بذاری سر جاش اضافی میراری و شروع میکنی به کندن برگه
های اضافی
و اینها هم بقیه شیرین کاریهات :
سر صبحانه خامه اورده بودیم که بخوریم فداتشم یه کاری کردی که فقط خودت خوردی
(همه انگشتهای دست و پات طعم خامه رو چشیده)
چند هفته پیش رفتی جلو انباری و گریه میکنی منم فکر کردم منظورت اینکه سوار تابت کنم
و دیدم داری روروئکتو نشون میدی و اونو میخوای
و اینجا داری با بابایی صحبت میکنی مثلا
لطفا به سیم گوشی توجه کنید